.comment-link {margin-left:.6em;}

Tuesday, November 29, 2005

استعمار و استحمار


استعمار ، واژه ایست عربی و معنای آن <عمران نمودن و آباد کردن> است. کاربرد سیاسی این واژه دارای طیفِ خاصی است که از فتح و غارتِ ثروت و فرهنگ کشور یا ناحیه ای شروع تا توسعه و بازسازی اجباری کشور یا فرهنگ عقب افتاده آن ، امتداد مییابد. استحمار نیز واژه ایست عربی و معنای آن <خر کردن> است و کاربرد سیاسی آن دارای دو بعد منشق از یک منبع است. احمق کردن ملتی و در حماقت محض نگه داشتن آن ملت است. از زمان کودکی به ما آموخته اند و دایم به گوش و چشم و ذهن ما فرو میکنند که ما هرگز مستعمره نبوده و نیستیم. ما فرزانه ترین و هوشمند ترین ملت باستانی دنیا با تاریخی 6000 ساله هستیم و ... در اکثر قریب به اتفاق کتابهای تاریخی ، ما را چنین تفهیم کرده اند که ایران هرگز مستعمره هیچ مسلک و قوم و صیانتی نبوده و همیشه استقلال خود را حفظ کرده و تمدنی غالب در جهان بوده و بر پای خود استوار. برخی نیز برای خالی نبودن عریضه نوشته اند که: گاهی شکست کوچکی خورده ایم ولی خیلی زود غالبین را مغلوب و یا در خود و فرهنگ خود هضم و جذب کرده و به نوعی از گذرگاه زمان و تاریخ گذشته ایم. زهی وقاحت و دروغ و تحریف تاریخ و سیاه شب را سفید روز قالب کردن. این فرضیه دروغی بزرگ برای استتار حقیقتی بسیار تلخ است که نویسندگان و تاریخ نویسان ما تحت تاثیر قدرت نظامی- نفوذیِ فاتحینِ استعماری نه فقط خواسته و تمایلات اربابان را تلقین و تاکید حتی با تحریفِ واقعیت آنچه بر ما گذشته و میگذرد ، آنرا پیروزی و یا نوعی موفقیت ملی نشان داده اند. از تعداد بسیار حملات به ایران که به شکست نهایی منتهی و باعث دگرگونی کامل جامعه ایران گردیده از اسکندر و اعراب و مغول باید نام برد که هنوز یوغ استعماری هر سه را با قوت و ضعف خاص خود بر دوش داریم. با استنکاف از عدم پذیرش واقعیت تلخ شکست ، فقط سر پوشی بر آن نهاده و نمیتوانیم مغلوبیت را که فقط با هدف تاراج و استعماری بوده است برای همیشه مخفی نگهداریم و خودمان را گول بزنیم. شاید مورخٌی از روی وطن پرستی یا هر تز دیگری بگوید امروز اثری نه از اسکندر ، نه اعراب و نه مغول در ایران است که این خود اشتباه محض و سرپوش دیگری بر واقعیت است. به شکست در مقابل اسکندر و مغول و قبول فرهنگ و سنن غالب آنان فقط اشارتی کردم ولی در مورد اعراب... قضیه کاملا فرق میکند. بعد از حمله اعراب به ایران در زمان یزدگرد سوم و شکست در قادسیه، ایران مستعمره کامل اعراب شد. هرچند گاه مقاومت های شدید یا جزیی پیش آمده ولی بالاخره و با اکراه و انکار و تلفات فراوان شکست را پذیرفته و گردن زیر یوغ بیابان گردان جزیرۀ العرب دادیم. دستگاه های دروغ پراکنی و شایعه پراکنی پدیده جدیدی نبوده و نیست و لازم میدانم به چند نکته از این شایعات که وجهه تاریخی و عملی یافته اشارتی داشته باشم. از جمله تحریفات تاریخی جنایات ضد انسانی شاپور ذوالاکتاف در مورد اعراب است که گویا این عالیجناب دو کتف آنان را سوراخ و از آن طنابی عبور داده و به عنوان برده در ساخت جاده و کاخ های آنچنانی ، استفاده میکرده است و شهودی از این و آن نویسنده و جهانگرد نیز میآورند. یا نویسندگان این تحریفات از بیخ عرب بودند و یا علم پزشکی در مورد ساخت عضلات اعراب با انسانهای دیگر فرق داشته که بدن آنان بدون خونریزی و فساد خون میتوانسته سوراخی را در کتف آنان را در حال عبور طنابی را تحمل کند و یا ... فلان شاه ساسانی دختر یکی از سرکردگان عرب را بزور مورد تجاوز قرار داده و ... خاک بر سر آن پادشاهی کنند که زن عربی را بر زنان ایرانی ترجیح دهد و شاید نویسنده نمیدانسته که در آنزمان و حتی امروزه مقام و ارزش اجتماعی زن عرب بهایی نداشته که بخاطر آن ملتی را در مقابل ملتی دیگر قرار دهد؟ و تاریخ نویسان ما این گونه توجیهات را دلایل حمله اعراب به ایران بدانند. اینجاست که مسئله استحمار پیش میآید که با استناد به دلایل نا معقول ذکر شده ، توان شکیبایی و حوصله حزم اعراب از ظلم و جور ایرانیان باعث حمله اعراب به ایران شد. حقیقت نه به این است و نه آن ، از قلم نویسندگان و مورخین چیزی بیرون نمیآید غیر از توجیه حمله به ایران با پیام ظالم بودن و زن بارگی و نا انسان شمردن ایرانیان در قبال اقوام همسایه. دلیل حمله اعراب به ایران غبطه خوردن به آرامش و آسایش و ثروت ایرانیان بود نه سوراخ کردن کتف و .... دلیل حمله به ایران حسادت به سرسبزی و وفور نعمت و طلا و زیبایی زن ایرانی بود. قدرت طلبی و کشورگشایی اعراب زیر نام خدای جدید اعراب باعث حمله به ایران و نابودی فرهنگ و زیر بار استعمار و استحمار 1350 ساله اخیر است. قصه پاره کردن نامه محمد و یا عمر توسط یزدگرد نیز از همین شایعات استحماری است و هیچ مدرک تاریخی و یا آیه ای در قرآن به این موضوع اشاره نمیکند. بجز نوشته چند عرب پرست بیگانه و دریوزه و نوحه خوان. اگر حقیقت دارد و مثنای نامه به همه پادشاهان و سران کشورهای آنزمان فرستاده شد چرا اعراب به حبشه مسیحی حمله نکردند. شایعات و خرافات و موهومات استحماری سالهاست چنان بر ما تزریق شده که حقیقت را سایه افکن و یا بکلی فراموش کرده ایم. نمونه استفاده استحماری از ساده اندیشی ما را در دیدن عکس فلان ملا در ماه و اقامه خرافی چاه جمکران و حقیر و دون و حیوان شمردن سایر ادیان و ملل و اقوام غیر از شیعه ای که هنوز معلوم نیست ناب محمدی ، صفوی ، علوی ، جعفری و یا اثنی عشری و راستین و .... ، میتوان یافت. (باید گفت که سعی بر تشتت افکار نیز خود نوعی استحمار استعماری است) فرقه ای که اهل سنت آنرا فاسد و اسلام برانداز و منافق با الله و فرامین او میدانند. امروز ما را با فریب و چند سخنی که اصطلاح استبعاد شخصی فلان مرجع ، فقیه و حتی جوجه ملای علقه مزقل به آن داده اند ؛ استحمار کرده اند و جیره خواران و فریب خورده گان فرصت طلب ، بازوان ارتجاعی رژیم نیز این استحمار مذهبی را با ترور نفسانی یا فکری جامعه و ایجاد زندان های دولتی و شخصی و شکنجه و آزار و اعدام و مثله کردن ملت به استعمار کشیده شده اند. اگر فرمانداران جاهلیت عرب به بیابان گردان خون آشام تحت فرمان خود ، پاداش حمله و فتح ایران را به بهای تمتع شهوانی از زن ایرانی که خوردن آب را در بیاض گردن وی میتوان دید ، وعده دادند ؛ 1350 سال خورشیدی بعد سیدالحاکمین روشنفکر و تحصیل کرده از اشعه ای از مو های زن ایرانی ساطع میشود سخن گفتند و به دژخیمانشان چراغ سبز تجاوز به دختران باکره اعدامی را به بهانه جلوگیری از ورود باکره گان به بهشت دروغین و استعمار جنسی را رواج دادند. اگر مستعمرین عرب لوحه " العجم " (زبان نفهم یا لال) را اجبارأ بر سینه ایرانی نصب کردند و آنرا آیت قدرت استعمار خود دانستند ؛ 1350 سل بعد فاتحین جدید ، " توبه نامه " های کذایی را از همان عجمان به زنجیر شده در تلویزیون های خود نشان دادند و توابین را آلت قدرت خود نشان دادند. اگر استعمارگران جاهل ، کتابخانه و دانشگاه و مجامع علمی و فرهنگی ایران مغلوب را به آتش کشیده و نابود کردند و زبان فارسی ما را جبرأ به عربی تبدیل نمودند و اگر الله و لات و منات اعراب فقط زبان تازی را میفهمید و تکلم میکرد و ناسیونالیست عربی داشتند ؛ استعمارگران جدید نیز زبان و کتابت ما را به ملقمه ای تازی گونه و نامفهوم تبدیل نموده و آنرا مایه سواد و روشنفکری خود میدانند. اگر تازیان بنا به سنت جاهلیت اجداد خود که از خونخواری ، تعصب ، قساوت، انتقام ، زن ذلیلی ، افتخار تجاوز به مال و ناموس دیگران را هبه خود نموده و به آن نیز مهر آسمانی میزدند ؛ استعماریون جدید نیز غارت اموال ایرانیان را سر لوحه خود داده و مصادره اموال مردم و غارت بیت المال و کشتار و زندان و شکنجه ایرانیان را از حقوق مسلم خود و زن و فرزند کُشی را ترویج و تعصب بیخردانه را تبلیغ میکنند و برای اجرای آن اداره و سازمان رسمی درست کرده اند. اگر مولایان ، با زور سلاح و ایجاد وحشت ، احکام و فرامین ضد بشری را به ایران مستعمره تلقین میکردند ؛ امروز نیز ارعاب و ترور دستاویز گردانندگان امور موالی است. اگر نشان بیرق و علم استعمارگران آنروز نقش شمشیر داشت و بی لیاقتی ، و بی سیاستی و عطش خونخواری و ماندن بر سر قدرت خود را با ضربات آن شمشیر بر بیگناهان ایرانی تحمیل مینمودند و برای بقای خود و نابودی مخالفین از ارهابیون و آدمکشان حرفه ای تحت حمایت خود استفاده مینمودند ؛ امروز نیز صاحب منصبان بیعرضه غاصب قدرت نا کارآمدی و بی لیاقتی و خونخواری خود را زیر لوای همان شمشیر (این بار قرض گرفته از سیک های هندی) و با چاقو و قمه و تیغ موکت بری ادامه میدهند و از آدمکشان خود حمایت کامل. اگر بابک خرم دین ، ابو مسلم ، یعقوب لیث و ... را با وحشیگری و نا جوانمردی (خصلت مستعمرین بدویِ فاتح) به قتل رساندند ؛ انسان ستیزان نیز بختیار ، فروهر ، اسکندری ، فرخزاد ، پوینده و مختاری و ... هزاران انسان والا و وارسته را با رذالت تام و بدستور مستقیم مولا و امیرالمفسدین استعمار جدید به شهادت رسیدند. اگر تظاهر به احسن و ریای قلبی و فریب عام و پرده پوشی دایم و دروغ مطلق و خدعه مفسد ، ادامه امارت را برای اعراب آسان نمود ؛ امروز نیز قلبهای کثیف ، مغزهای علیل ، مفسدانِ مذهبیِ روحانی نما و مغلطه سازان عوام فریب از خدا برگشتگان ، خون طلبی و ریا کاری ، صفت اصلی ملایان حاکم بر ایران و ایرانیست. استحمار امروز موهومات و خرافات قرون ماضی را تبلیغ میکند. استعمار امروز طلب امپراطوری جهانی دارد و شکم گرسنه موالی را با بمب اتم پر خواهد کرد. ما این بار مستعمره مولایان شکم و زیر شکم پرست و بی صفت عرب نماییم.

4 Comments:

Anonymous Anonymous said...

سلام بر گاو مقدس عزیز
ببین من آن جا که میگویی ماایرانیان بخش بزرگی از تاریخ خودرا که تحت سلطه مقدونی ها، مغول ها و عرب ها بوده ایم عمداً و سهواً از حافظه خود پاک می کنیم، با شما موافقم. این هم درست است که مهم ترین دلیل حمله وکشورگشایی کسب وحفظ قدرت بیشتراست. ولی آن جا که میگویی عرب ها به دلیل ثروت و جلال و شکوه ایران وتصاحب زن های زیبای آن به ایران حمله کردند، یک نقطه مجهول باقی میماند وآن اینکه چه گونه شد که مشتی قبیله نشین بدوی و بدون داشتن امکانات فنی بر یکی از بزرگترین وبا شکوه ترین امپراطوری های روزگار پیروز شد؟ (این سوال درمورد پیروزی مغول هاو مقدونی ها نیز باقیست).
علاوه برآن سخنانت گاهی بوی نژاد پرستی و خشم می دهد. دو پدیده ای که درصورت فراگیرشدن بی گمان مارا در همان چرخه درجازدن یک صد ساله اخیرمان اسیرترمی کند.
دوستدار: نق نقو

8:56 PM, December 02, 2005  
Anonymous Anonymous said...

ظاهرا این نامه های عمر و یزدگرد هم برای استحمار فکری مردم ساخته شدن.. به این لینک سری بزنید .. مطلب خوبی در این مورد نوشته
http://rahrah.mihanblog.com/?ArticleId=2

6:02 AM, December 12, 2005  
Anonymous Anonymous said...

نق نقوي عزيز

دليل شكست ايرانيان از تازيان بيابانگرد را اينجا بخوان

http://www.irantarikh.com/taarikh2.htm

هيچ معجزه‏اي در كار نبوده و ربطي هم به نامه‏ي كذايي محمد ندارد.

6:42 AM, January 02, 2006  
Anonymous Anonymous said...

That's a great story. Waiting for more. blowjob party pool

8:14 PM, April 24, 2007  

Post a Comment

<< Home