.comment-link {margin-left:.6em;}

Saturday, October 01, 2005

*** پهلوان پنبه محله پاستور ***

کارنامه فشرده اعمال و رفتار آقای "میشود و میتوانیم " اثبات کرد که فرقی با اسلاف معلوم الحال خود در مورد فریب مردم و سیاه بازی و نعل وارونه زدن ندارد و عروسک بی اراده دارالرهبری است. تنها مرجعی و پشتیبانی که این پهلوان پنبه محله پاستور در دستگاه دولت بی اختیار دارد فقط و فقط به معاونت گرفتن داداش جان است

از به کار گماردن مهره های بی لیاقت و نا موزون ولی تایید شده از بالا در کابینه (نه میشود و نه میتوانیم) و گذاشتن آنها در پست های کلیدی دولتی گرفته تا نام گذاری ( دولت اسلامی ) و اجرای نقش ( ملیجک دست بوس مجری فرامین ولی مطلقه ) و بازگشت دوران خفقان و فشار با کاربرد نیروهای انتظامی و کمیته و سپاه و بسیج جهت ادامه فشار روحی – روانی و سلب آرامش و آسایش مردم کوچه و بازار و خالی کردن بیت المال در شکم سیری ناپذیر سپاه و کمیته و بسیج ، این بازوان نظامی فشار و خفقان جهت استوار نگاهداشتن پایه های رژیم سبعیت و جو سازی داخلی و خارجی و اشاعه و گسترش موهومات هنر دیگری نداشته است

از نظر اقتصادی ، بالا رفتن قیمت نفت تنها منشأ درآمد خارجی ، فرار سرمایه های داخلی به خارج و بخصوص شیخ نشینان حاشیه خلیج را که سر به میلیاردها میزند را نتوانست جلوگیری نموده و بنظر میرسد این سرمایه ها هرگز بازگشتی به ایران نخواهند داشت
از طرفی تورم بار دیگر در حال صعود به عرش است و دولتمردان ناشی را توان مقابله با آن نیست

از نظر حقوق مردمی و دموکراسی بار دیگر به سراشیبی خفقان و پای مالی حقوق جزئی که سالها در بدست آوردن آن کتک خورده و زندانی کشیده و شکنجه شده بودیم بر میگردیم. نمونه آن باز بودن دست وزارت اطلاعات و مخابرات و سازمانهای موازی و سپاه و کمیته بر جریان فیلتر گذاری بر سایتها و وبلاگهای آزاد است و تحت کنترل کامل در آوردن مطبوعات. در این مورد طبق معمول زنان بزرگترین بازنده هستند و باز گذاشتن دست نیروهای فشار و خفقان بر این شگرد قدیمی

در مورد سیاست خارجی که بیشتر به باج گیری بین المللی میماند تا سیاست خارجی و نعل وارونه زدن توسط رسانه ها و روزی نامه های بوق و کرنائی رژیم وامانده در کثافت خود ، کاملا نشان دهنده شکست این نا سیاستی منتج از آن تهدید های بی پشتوانه و بچه گول زن است
با تمام تمهیداتی که رژیم برای خرید آرای کشورهای مختلف در مقابل مخالفت با دسترسی به فناوری بمب اتمی در شورای حکام داشت ، اکثریت آنان رای ممتنع یا مخالف دادند و این مسئله را کاملا روشن میکند که سیاست تهدید یک عده ملای بیسواد و بی پشت ، خریدار بین المللی ندارد البته خوراک داخلی را شاید و فقط شاید تأمین کند ولی حتی کشور یک وجبی نظیر بورکینافاسو را زیربار یوغ اطاعت از حماقت نمیبرد

آخرین خیمه شب بازی این رژیم درمانده را چند شب پیش در تظاهرات اجیران رژیم در مقابل سفارت انگلیس دیدیم و خندیدیم. ابتدا آنرا تظاهرات مردمی علیه استکبار جهانی نامیدند ولی بلافاصله متوجه شدند که کسی نخواهد آمد ، آنرا به تظاهرات "مزدوران کرایه ای" جوجه ملاهای قم و دانشجویان " سهمیه ای " کمیته و سپاه تقلیل دادند که برخلاف تصور ، شراکت آنان نیز گسترده نبود.
ابتدا قرار بر این بود که این تظاهرات نمایشی تا حتی تصرف موقت سفارتخانه به پیش رود و سپس پا در میانی پهلوان پنبه محله پاستور شعار بی معنا و محتوای " میشود و میتوانیم " و توسط بوق و کرنا و تبلیغات وسیع ، سفارت را تخلیه و قضیه به خوشی و خرمی پایان یابد و رئیس جمهور برگ دیگری بر موفقیتهای مجازی خود اضافه کند.
عدم اطلاع نیروهای انتظامی از یک طرف آگاهی نا بهنگام بیت رهبری و رسیدن امداد های غیبی به رهبر عظیم الشأن! که این طرفند را بدون مجوز و مشورت ایشان به صحنه برده بودند و سر نخ گرفتن اطلاعات موازاتی ها و آگاهی یافتن از این نقشه باعث شد که بلافاصله به مقابله با آن برخیزند و کار به باتون و گاز اشک آور و دستگیری و کتک خوردن عزیز دردانه های مزدور رسید . به محض رسیدن سروش غیبی به بیت الرهبری ، واکنش سریع و فرمان فوری به ناجی بزرگ ، فرمانده گوش بفرمان ولی فقیه در قوای انتظامی سردمدار طلائی صادر که غائله را ختم و در ضمن تو گوشی محکمی به رئیس جمهور ناپخته و بی تجربه که پایش را از گلیمش دراز تر کرده بود زده و تذکری دردآور که سر خود دست به کارهائی که به وی مربوط نیست ، نزند!
باش تا صبح دولتت بدمد ..... که این صفحه انتهای کارنامه دو ماهه دولت بی اختیار بود

4 Comments:

Anonymous Anonymous said...

درود بر شما
شرمنده دارن كامپيوتر ها رو خامو شمي كنن
فردا ميام و م ينويسم
موفق باشيد

5:58 PM, October 01, 2005  
Anonymous Anonymous said...

درود بر شما
نيستي؟ ترسيدم برات! اگه قرار شد اتفاقي بيافته سريع يه پيغام كوچولو بذار
معاونت برادر ايشان يك توجيه دم دستي دارد: شما هم اگه بوديد و حكومتي رو به دستتون مي دادن كه تا الان و از 8 سال گذشته، مردم فهميدند كه يه چيزي به اسم آزادي بيان و انديشه هم وجود داره، نياز به ياري نه تنها داداشتون بلكه پدر و جد و آبائتون داشتيد
از نظر بورس دبي، من هم بي نهايت متاسفم كه نمي توان جلوي اين مردم پول پرست و طمعكار را گرفت. حتي وقتي هم كه مي دونند كارشونت به ضرر نه حكومت، كه به بهاي له شدن چند هزار كارمند و كارگر و زحمت كش و بيكاري روز افزون فرزندان ايران ميشود
مديران فعلي كه نمي تونن در مقابل قبليها بيايستند! منظورم مديران دولت خاتمي نيست كه خودشان گور خودشان را كندند و به قول يكي از صاحبنظران: "بهتر كه از حكومت خارج شديد تا بتوانيد بدون دغدغه به فرهنگ سازي برسيد!" مديران دولت هاشمي تا زنده اند، قدرت دارند حتي اگر رئيس جمهورشان كس ديگري باشد

3:37 PM, October 03, 2005  
Anonymous Anonymous said...

نيروي اعمال قدرت در يك حكومت در دست هر كس كه باشد، وي را بايد شخص اول مملكت دانست. اين نيرو و كلا نيروهاي مسلح در دستان رهبري است و اين مورد را نمي توان مخالف با علم سياست دانست؛ چرا كه سياست اين را حكم مي كند. بايد ديد اعمال زور براي اثبات چه است؟
فيلترينگ را تا حدي درست مي دانم. چرا كه مردمي كه تا 27 سال پيش در خيابان هيچ حد و مرزي براي ديده ها و شنيده هاي خود نداشتند، الان ديگر نمي توانند بدون پيش زمينه فكري به ديگران(زنان) نگاه كنند. باور كن هنوز هم نمي دانيم كه اينترنت فرهنگي را بالاتر از ديگر وسايل ارتباط جمعي مي طلبد. چرا كه آن طرف ديگر ايران نيست. كسي است كه مي خواهد فكر ايراني را از كار بياندازد و ...
وقتي كه نماينده احمق مجلس ششم دهانش را باز مي كند و از بمب اتم سخن مي گويد بايد هم انتظار اين سخت گيري ها را داشت. پيرامون مساله هسته اي به وفر گفته ام و نظرم را مي دانيد. ولي اگر قرار است به سبب حماقت برخي دولتمردان، ملت ايران قرباني شوند، ترجيح مي دهم بمب هسته اي را داشته باشيم تا بتوانيم از خودمان دفاع كنيم (دكترين دفاع مشروع از خود: آموخته آمريكا) كه فكر مي كنم اين بيشتر به نجات جان آدمها مي انجامد

ايميل من را دريافت كرديد؟ توانستيد آن را بخوانيد؟

3:46 PM, October 03, 2005  
Anonymous Anonymous said...

درود بر شما
تو خودت تقيه نمي كني؟ خودت خيلي راحت راه مي افتي تو كوچه و خيابون و همه اون چيزي رو كه تو وبلاگت مي نويسي رو جار مي زني؟
اگه دلت براي خودت نسوخته، براي برادران محترم ... بسوزه كه چقدر باعث دردسرشون مي شي؟ البته شايد هم اين يكي از راههاي كارآفريني است!! خود داني
زماني مي رسد كه نيازي به تقيه نباشد چرا كه دل آدمها در دستشان است! من كه اميدوارم تو چي؟ آخه آدم به اميد زنده است، نه؟

4:30 PM, October 04, 2005  

Post a Comment

<< Home