تبلیغات 5
کمربند سبز
حالت انفعالی ، خشم و بی تصمیمی که در این اواخر در غرب مشهود میشود ، نشانه آنست که در مقابل شانتاژ و باجگیری خاورمیانه اسلامی و بخصوص بحران سازان دایمی ام القرای ظلم و چند زبانی سران مختلف آن در مانده اند.
مطابق محاسبات ساده اقتصادی غرب پولی که در مقابل فروش نفت به کشور های نفتخیز داده میشود ، بایستی پس از بی ارزش شدن (تورم ناشی از فراوانی پول ، عدم مدیریت صحیح و فساد مالی در کشورهای نفتخیز) و مقدار جزیی آن از طریق کانالهای فرعی (خرید کالاهای خوراکی و تجملی) دوباره به غرب باز گردد.
اقتصاد خرد و کلان ، چرخش یا مکانیزم این نا بهنجاریِ درآمد و مصرف نیست ولی با دقت کامل ، حضورش را در گود بطور دایم منظور و عمل کرده ولی فناوری علوم تولید آن کالا را برای سالهای متمادی برای کشورهای خریدار نفت نگه میدارد.
ولی مقدار عمده دلار نفتی و نمونه کامل این چرخش را میتوان در فروش نفت در ازاء خرید کالاهای چشمگیر و پر بها و دیکتاتور پسند دیگر یافت.
کلیه این معاملات کاملا محرمانه و حتی بدون اطلاع مجالس قانون گذاری و مردم عادی آن کشور نفتخیز صورت میگیرد و با سیاست و زرنگی به صورت فروش تسلیحات خارج از رده نظامی (قراضه) کشور طرف قرار داد و یا فروش کالای مشابه از کشور سوم و به قیمت های آن چنانی ، دانست. به همین دلیل کلیه شرکتهای بزرگ نفتی سرمایه گذاری های سنگین در امور تولید تسلیحات را در کشورهای جهان را نیز اداره میکنند و مطابق با سیاست روز ، سلاح هایی را که کارخانجات وابسته و فرعی خود و دولتهای مطبوع صلاح میدانند در بهای خرید نفت میفروشند. در این میان رشوه های کلان به سردمداران آن کشور نیز پرداخت که از روی همان پول نفت برداشت میشود که جزء مخرج عرضه تلقی میشود.
سالها بود که جنگ سرد بین دو ابر قدرت شرق و غرب برقرار و بودجه فراوانی از هر دو طرف برای امور تبلیغاتی و نظامی جهت روشن نگهداشتن آتش آن مصرف میشد. هر دو کشور سالها بود در سیاست داخلی از میهن پرستی حاد و در سیاست خارجی از توطئه های مختلف انباشته تر میشد.
جاسوسی دولتی حرفه ای سازمان داده شده و مبادله عوامل دستگیر شده اخبار روزانه مطبوعات و چهره قهرمان و ملی ساختن از آنان. تبلیغات بحدی پیشرفته و بالا گرفته بود که دیگر جایی بر روی کره زمین نداشت و تسمیه ای آسمانی یافته بود. روزنامه ها و رادیو ها دایما از آزمایشات اتمی و تحقیقات فضایی و اولین در این فناوری و بهترین در آن یکی بودن خلاصه میشد. البته برای خالی نبودن عریضه این و آن هنرپیشه سینما هم گاهی طلاقی میگرفتند و ازدواجی میکردند و طول و عرض لباسی کوتاه و بلند میشد.
کلیه ارتش های مهاجم جهان از شرق و غرب و چپ و راست نام ارتش آزادی بخش بخود داده بودند و تعارضات آنان به نام آزادی بخشی از چنگال کمونیسم و یا امپریالیسم صورت میگرفت. در همین ایام بود یکی از سیاستمداران پولیت بورو پیشنهاد کرد که موفقیت جهانی کمونیسم و نفوذ آن در جهان فقط از راه دستیابی به خلیج فارس و استقرار ناوگان پیشرفته شوروی در جنوب مرزهای آن امکان پذیر است.
پس از تجربه خلیج خوکها و در اواخر سالهای 60 میلادی ، طرحی بسیار محرمانه از طرف سازمانهای اطلاعاتی آمریکا به بازار سیاسیون ارایه شد که بنام طرح برژینسکی یا (کمربند سبز) معروف شد.
این طرح ، اساس را در مبارزه با نفوذ شوروی در کشورهای عرب تولید کننده نفت خاور میانه با ایجاد سدی کامل و پیوسته در جنوب شوروی بنیان میگذاشت. برای حصول به آن لازم بود که با تحریک کشور های مسلمان واقع در جنوب شوروی و ایجاد بازارهای تبلیغاتی دایمی و کاربرد اسلام دگمی و تعصبی خشک ( که خاطره های شیرین از بهره برداری سیاسی از آن را سالها روباه پیر امپراتوری تجربه کرده بود ) کمربندی نامرئی را از اعتقادات مذهبی کور ، پدید آورند که حتی اگر سران رژیم های کشور ها سر سپرده شوروی شدند ، مردم عادی با کمی تحریک مذهبی توسط عاملان مخفی در میان همان مردم ، به خیابانها ریخته و فریاد وا اسلاما برکشند. طوری به مردم بیسواد سیاسی و نا آگاه (حتی روشنفکران کم سواد ) تفهیم شده بود که: کمو یعنی خدا و نیست هم که یعنی نیست. بیشترین استفاده را نیز از جمله معروف لنین بردند: دین افیون ملتهاست.
جو سازی های مذهبی و تایید افکار روشنفکران ادواری و حتی استفاده از دوستان در لباس دشمنی با آنان (سیاست نعل وارونه) و استفاده از یکبار مصرفی ها بصورت تروریست عملی از دیگر سیاست های مقابله با کمونیسم بود.
طرح کمربند سبز ، ده سال پس از ارایه آن و در اوج جنگ سرد بین شرق و غرب و بدون عاقبت اندیشی به نتایج دو لبه بودن تیغه آن به مورد اجرا در آمد و شاهدیم که در اواخر سالهای 70 میلادی ، در کشورهای پاکستان ، ایران ، عربستان سعودی و ترکیه یا انقلاب شد و یا کودتا و رژیم های جدید بر روی کار آمدند. شوروی هم بیکار ننشست و به اصطلاح کشتی گیران فن بدل زد و با ورود ظاهرا دعوت شده به افغانستان تا مدتها از اجرای کامل این طرح جلوگیری نمود. همزمان نیز ترورهای خونین سیاسی در عراق و سوریه و لیبی و مصر و یمن شمالی، موقعیت چپگرایان حاکم را مستحکم تر نمود.
اگر به تمام این تغییرات بدقت بنگریم ، همگی از اثرات تبلیغات تعصب آمیز و خشک و برنامه ریزی شده و نتیجه گیری از عکس العمل های حاد مذهبیون و کاربرد آن برای پیشبرد مقاصد سیاسی – اقتصادی بوده است.
امروز . پس ار حدود ربع قرن و کشتار زنجیره ای و مداوم چند میلیونی در منطقه خاور میانه و اثرات شوم آن در جهان آزاد و کشتار های مشابه در آفریقا و اروپا و آمریکا ، هنوز اصرار بر اینست که این طرح هرگز به مورد اجرا گذاشته نشده!
شکست آمریکا در ویتنام و شوروی در افغانستان را هر دو کشور پیروزی و خروج محترمانه قلمداد و با تبلیغات دولتی به جهانیان تزریق نمودند. امروز شوروی جای خود را به فدرال روسیه داده و چین از آمریکا بیشتر به سرمایه داری اهمیت میدهد!
شاید بدلیل بیداری وجدان غرب! و شاید بدلیل درک اشتباه است که امروز به یاری! مردم افغانستان و عراق و شاید باز کردن کمربند لعنتی!
ادامه دارد....
5 Comments:
من سیاست امریکایی ها در بی اعتباری و نهایتا رسیدن بخواست خود را نشانه هوشمندی آنان میدانم.مثلا در مورد پینوشه و یا کندی . در مورد ایران هم آنها وقتی نتوانستند از راه نظامی به خواست خود برسند ( کودتا ، حمله طبس ، جنگ ) ابتدا تلاش کردند تا نسل جوان را از اعتقادات تهی کنند ( که کردند ) و امروز دیگر آن شور اوایل انقلاب یافت نمیشود ، حالا وقت آن رسیده که خود وارد عمل شوند ، یعنی یا حکومت را مطیع خود کنند و یا با تلنگری آنرا به حکومت دلخواه تغییر دهند
درود
مطلب بسیار جالبی بود
اورمزد نگهبانت باد
پاینده ایران
استالين با تشبيه هيتلر به گربه ميگويد تنها راه خوراندن يک قاشق خردل تند و سوزنده به يک گربه چموش و چنگ انداز اين است که او را گرفته با زور دهانش را بازکنی و خردل را در دهانش بچپانی سپس يک ضربت محکم هم بر کله اش بزنی تا آن را ببلعد. روزولت ميگويد بهترين راه اين است که گربه وحشی را تا حد مرگ گرسنگی دهی و آنگاه آن يک قاشق خردل را با غذا مخلوط کنی؛ آن حيوان از فرط گرسنگی اصلآ ديگر به مزه توجه نخواهد کرد و خردل و غذا را خواهد خورد. چرچيل آن پير گرگ استعمار لبخندی زده ميگويد : اما اين راهها هر کدام معايب خود را دارد، در روش روسی گربه ممکن است يا خفه شود و يا اين که خردل را پس از خوردن بالا آورد. روش آمريکايی هم اين اشکال را دارد که ممکن است گربه چند لقمه ای که خورد و از حالت مرگ خارج شد ديگر بقيه را نخورد. او ادامه ميدهد: ما انگليسی ها روشمان کمی زمان می برد اما آنقدر مطمئن است که موی لای درزش نمی رود. روش ما اين است که اول با ناز کردن گربه کم کم به او نزديک شده و اطمينانش را جلب کنيم، آنچنان که خود به آغوشمان بيايد، وقتی در بغلمان نشست آن يک قاشق خردل را برماتحتش می ماليم و او را رها ميکنيم. اطمينان داريم که گربه از شدت سوزش تا آخرين ذره خردل
!را نيز خواهد ليسيد
آخوندها هم که به ليسيدن ماتحت خودشان عجب مُعتاد شده اند
Keep up the good work
Venlafaxine html
Looking for information and found it at this great site...
»
Post a Comment
<< Home