.comment-link {margin-left:.6em;}

Saturday, April 08, 2006

تبلیغات 7

فروپاشی تدریجی جامعه

احداث کارخانجات بزرگ و مراکز صنعتی عظیم و نیاز به دانش فارغ التحصیلان و متخصصین صنعتی و مدیران پر انرژی ، نظام خانوادگی ایران را از حالت پدر سالاری مطلق خارج کرده و بر خلاف سنت های گذشته درآمد جوانان تحصیل کرده ای که تازه جذب بازار کار میشدند از پدر خانواده که شاید بیست سال در فلان اداره کار میکرد مساوی یا حتی بیشتر بود.

پیشرفت بزرگ دیگر در جامعه که تقریبا بهت و حیرت مردان سنتی و متعصب را برانگیخته بود وجود و بیداری سریع زنان تحصیلکرده و کارآمد در امور اداری و صنعتی و حتی سیاسی بود. زنان از حالت سایه ای بودن در امور فرهنگی و تئاتر و سینما تقریبا با ظهور تلویزیون خارج شده و به واقعیت مبدل شده بودند. این امر نیازی بود که قرن ها از زنان دریغ شده بود و با آنکه جوانان تعصب خاصی نسبت به وجود همکاران زن در کنار خود نشان نمیدادند ولی والدین آنان یا نسل قبلی کار کردن زن را پا به پای مرد با اکراه میپذیرفتند. دولت نیز با این جهش نه فقط مخالفتی نداشت بلکه آنرا تایید میکرد. توانایی و مهارت زنان در اداره اموری که به آنان سپرده میشد تعجب برانگیز بود و برای جامعه شناس این سئوال را پیش میآورد که چرا تا کنون نیمی از قدرت فکری و علمی و عملی جامعه در صندوقخانه تعصبات بی پایه ، مخفی نگاهداشته شده است؟

عوارض دیگری نیز در جامعه جدید دیده میشد ، رفاه شهری و در آمدهای فوق العاده و نبود امکانات برای جذب درآمدهای اضافی ، اعتیاد را نیز بهمراه داشت ولی آنگونه نبود که جامعه رو به رشد را از کار بیاندازد و حتی در گوشه و کنار گفته میشد که این هم بخشی از پیشرفت صنعتی است!

حقیقت آن بود که ما آمادگی چنین جهشی را که جهان پیشرفته در طی یک سده طی کرده بود ، نداشتیم و هر گونه کسری اجتماعی حاصل و نا خشنودی از تغییرات را به حساب صنعتی شدن میگذاشتیم و آنرا تخطئه و نفرین میکردیم!

مردم شهری دیگر سالها بود مشکلات جنگ را فراموش کرده بودند. حال و برای اولین بار به معضلی اجتماعی بنام ( شکاف نسل ها ) بر خورد میکردند. فاصله جوانان از خانواده بدلیل تحصیل در دانشگاه ها و اشتغال در مراکز تولیدی و صنعتی خارج از شهر و دیار سنتی بیشتر میشد. سرعت صنعتی شدن در شهر های بزرگ و حاشیه های آن مشکل دیگری را پدید آورده بود و آن ( هجوم به شهرها ) بود و روستاییان جوان برای دستیابی به کار و درآمد و تفریح و گاهی ماجراجویی ، خانه و روستای زادگاه را رها و به حاشیه نشینی در شهر های بزرگ میگرویدند. عدم وجود تفریحات ، نبود یا کمبود کار ، کارهای کم درآمد فصلی ، ظلم کدخدایان و ماموران دولتی و از همه مهمتر نارسایی های عمدی در ارایه بهداشت و تحصیل و رشد جمعیت پیش بینی نشده از دلایلی بود که روستا را از جوانان خالی و آنانرا به شهرهای کوچک و بزرگ رهسپار میکرد. یکی دیگر از دلایل جاذبه شهری را میتوان نبود بیمه های بازنشستگی و از کار افتادگی و بهداشتی دانست. بار ها اتفاق میافتاد که از کار افتادگی و یا بروز حادثه برای نان آور خانواده منجر به فقر و گرسنگی و پاشیدگی کامل خانواده میشد. فقر ناشی از نبود کار در روستا ، تمیزی و بهداشت نسبی و زیبایی متفاوت و خیره کننده شهرها ، وجود تفریحات فراوان که دستیابی به آن در روستاهای دور افتاده غیر ممکن ، آسایش ظاهری رفت و آمد شهری ، وجود امنیت ، قدرت خرید آنچه را که تازه وارد امکان تهیه آنرا در روستا نداشت نیز از دلایل هجوم به حاشیه نشینی شهری بود.

مهاجرت در ابتدا با استقبال بساز و بفروش ها قرار گرفت. نیروی بدنی و جسمی کارگر بسیار ارزان و بی تجربه و کم توقع و اینکه مزد این گونه کارگران بسیار پایین و برای هشت تا ده ساعت کار بین پنج تا هفت تومان از طرف کارفرما تعیین شده که اغلب بطور کامل نیز پرداخت نمیشد و گاه کارگر ، طلبکار کارمزد معوقه هفته های قبل کار خود بود. ولی فراوانی نیروی کار بی تجربه و نیمه سواد به زودی جای خود را به اشباع بازار این گونه مصارف داد و نیاز واقعی و اولویت جای خود را به توان نیمه متخصص و متخصص داد.

برای حل مشکلات صنعتی و فنی کارشناسان خارجی فراوانی از شرق و غرب استخدام شده بودند و راه های معقول و نامعقول فراوانی پیش بینی و ارائه میشد که شاید کوچکترین آن استخدام "خدماتی" از فیلیپین و هند و کره جنوبی و بعضا از اروپا بود . ناشیگری و سودجویی دولتمردان خارجی در ارتباط با پدیده مصرف دلار نفتی ، خارج از حیطه خرید کالای مصرفی و بازاری و خارج شدن سریع ایران از جرگه کشورهای عقب افتاده و فشار سایر کشورهای نفتخیز منطقه برای دسترسی به فناوری های نوین که اغلب بدون پشتوانه نیروی تحصیل کرده داخلی بود بازار جدیدی برای غرب پدید آورد که هنوز پس از گذشت حدود نیم قرن ، بسیار گرم و پول ساز است و آن صادرات کارشناس و ایده های میلیاردیِ ممکن و غیر ممکن به بازار های خاورمیانه نفتی بود که هنوز هم ادامه دارد.

متاسفانه برای رفع مشکلات اجتماعی داخلی روز افزون یا چاره ای درخور نمیشد و یا راه حل نامعقول و غیر قابل قبول مردم و یا با فرهنگِ ساخته ای و مصنوعی تزریق شده به جامعه ، سازگاری نداشت .

تلویزیون و سینمای هالیوود و مسافرت و دیدن جهانی نو و مطالعه کتاب و افکار و اندیشه های جدید که دنیای خارج همواره به زور و ضرب تبلیغات سعی بر کامل بودن آن مینمود ، پریشانی فراوانی را برای نسل جدید به وجود آورد. دیگر خواندن کتابهای امیر ارسلان نامدار و شنیدن قصه جن و پری و تماشای رقص جمیله نمیتوانست عطش نو طلبی و تجدد نسل جوان را کاهش دهد. در بازار عرضه و تقاضا همه چیز مادی و معنوی قابل خرید و فروش موجود بود به جز میوه ای ممنوع ولی شیرینی بنام آزادی تفکر و اندیشه. آموختن و آگاهی زبان انگلیسی در سطح جوانان طالب ، مشکل دیگری بود که نیاز و عطش به دموکراسی را افزایش میداد. ایجاد حزب سیاسی مستقل غیر ممکن و حتی فکر در مورد آن ، سزاوار مجازات و تعقیب و زندان بود.

ادامه دارد...


4 Comments:

Anonymous Anonymous said...

از طرف آقای مهرابی اسیر ام القرای... سال نو را تبریک می گویم
به دلیل فیلتر شدن این وبلاگ امکان دسترسی و گذاشتن پیام نداشتند چند بار به حقیر گفتند و فراموش کردم.
آرزوی موفقیت و شادکامی برای شما دارند.
به امید دنیای بدون سانسور

3:36 AM, April 09, 2006  
Blogger آهو said...

سلام گاوي جانم

9:48 PM, April 09, 2006  
Anonymous Anonymous said...

Excellent, love it! Carlos santana romantic shoe neurontin burning sensation head Neurontin recreational houston hp plotters Which digital camcorder printing neurontin +canada Withdrawal zyrtec venice florida sleep dentist Rockwood car speakers Ritalin prescribed to adults

1:56 AM, March 05, 2007  
Anonymous Anonymous said...

Looking for information and found it at this great site... acyclovir vegas style baccarat lose weight Free online videos of naked teens Hair dryer circuits infiniti ritalin drug Jenna jameson ice sculpture Bextra and medical Compare travel insurance us Fax cover notice

7:57 PM, April 26, 2007  

Post a Comment

<< Home