.comment-link {margin-left:.6em;}

Monday, April 17, 2006

تبلیغات 9

مرگ بر آمریکا

این شعار در گفته و عمل ، پیام فریبنده و پر قدرتی را الغاء میکند و سالهاست در ج.ا. از آن استفاده تبلیغاتی وسیعی میشود. این شعار به حدی برای رژیم مهم است که حتی در نامه های رسمی و دولتی از آن استفاده شده و با زرنگی فراوان آنرا در تار و پود افکار مردم رسوخ داده اند و به عنوان مرغ عزا و عروسی در تمام مراسم ملی و مذهبی و نمازهای جمعه تبلیغاتی استفاده میشود.

هر چند تاریخچه این شعار به دوران استالین و آغاز جنگ سرد باز میگردد و با آنکه اولین بار در ایران پلاکاردهای فداییان خلق نشانه ای از آن میشود ولی گردانندگان سیاستهای تبلیغاتی رژیم ج. ا. طوری به مردم تفهیم نموده اند که این از اختراعات منحصره رژیم و نمودار نفرت از اعمال آمریکا در سراسر نقاط جهان است.

بُعد های مختلف بهره جویی از این شعار برای سردمداران ج. ا. بسیار جذاب ، مفتون کننده ، قدرت ساز ، تخلیه کننده نفرت درونی ، کوبنده ، ریتمیک ، نفی کننده ، جنگ طلبانه ، زنده کننده خاطرات زشت ، متهم کننده ، قهر آور ، تسلی دهنده ، راضی کننده ، قضاوت کننده و از همه مهمتر مرعوب کننده است. سردمداران مذهبی خود را از هرگونه همیاری و همکاری و مراودت و نزدیکی با آمریکا جدا نگهمیدارد و شنونده و گوینده را چنین استنباط میشود که ملایان نه رابطه ای با آمریکا داشته و یا دارند. البته اگر دستورات ژنرال هویزر را در روزهای اول انقلاب و کارشناسان نفتی و نظامی با پاسپورت کانادایی را بکلی فراموش کنیم! میماند چند سر عنوان کوچک نظیر مسافرت تبلیغاتی شون پِن و بکار گرفتن شرکتهای نرم افزاری برای فیلتر گذاری اینترنتی و .... که آنهم قابل بحث نیست؟! دلار نفتی بی صاحب را باید به نوعی خرج نمود.

این شعار دارای پنانسیل کاربردی در امور رهبری و سیاسی و اقتصادی و مذهبی و نظامی و تروریستی و بالاتر از همه شستشوی مغزی مردم ساده دارد. مغزهای منحرف و خبیث گوبلزی در تشکیلات مخوف اطلاعاتی رژیم که در اوایل کار آموخته سازمانهای اطلاعاتی شوروی و اقمارش بودند ، پس از سقوط شوروی فارغ التحصیل در کره شمالی و کوبا و چین شدند همان اصول تبلیغات ضد غربی و ضد آمریکایی آنان را با تغییرات جزیی بکار گرفته و درون افکار مغشوش ایرانیان تزریق میکنند و امروزه خود صادر کننده اند.

شعار پردازان تبلیغاتی تصور میکردند که کاربرد و تکرار این شعار ممکن است مانند شمشیری دو دم عمل کند و حتی همان اوایل احتمال آن میدادند که غرور ملی مردم آمریکا را خدشه دار و تحریک و در نتیجه دولت آمریکا را ترغیب یا وادار به عکس العمل های حاد و خارج از اصول روابط بین الملل کند!

هر چند یکی دو بار هم در جلسات سنا و کنگره آمریکا از سخیف بودن و توهین آمیز بودن جمله مرگ بر آمریکا ، سخنانی بمیان آمد ولی خیلی زود آب سرد بر آتش این نوع غرور ملی! ریخته شد و با کراهت و نه سیاست تفسیر نمودند که این نوعی اعتراض است و در دموکراسی غربی قابل قبول. ریشه این برداشت را باید به عدم شناخت ، عدم آتیه نگری و ضعف اطلاعاتی دولت کارتر باز میگردد و نادانی و نداشتن مهارت و جربزه کافی در تجزیه و تحلیل های سیاسی خاورمیانه نفتی و در اداره سیاست داخلی و خارجی وی و سایر دولتمردان آمریکا پس از کندی نامید که هنوز هم ادامه دارد. بی اراده بودن در حل مسایل و به خصوص سر در گمی بحران گروگان گیری در مدت 444 روز به ساز و ضرب مشتی ملای تازه بقدرت رسیده رقصیدن. فقط با اولین تهدید واقعی ریگان بود که بازیگری را در اجرای نقش های هالیوودی و سینما آموخته بود و با عجله اقدام به آزادی آنان نمودند. ریگان خوب میفهمید کلوخ انداز را پاداش سنگ است و برای تکیه بر یک مسند با قدرتی جهانی لزومی به دیوانگی نیست ولی کمک زیادی میکند! بعد ها همین جناب نیز فروش اسلحه زیر پرده ای را با ایران باب نمود. همان زمانی که ناوگان تجاری جمهوری اسلامی در وسط اقیانوس هند با کشتیهای اقیانوس پیمای با اهتزاز پرچم پاناما پهلو میگرفتند و سیل لوازم و تحهیزات نظامی را در به ایران اسلامی میرساندند. همان زمان هم هنوز شعار مرگ بر آمریکا شنیده میشد و حتی برای راحت قالب کردن آن به امت همیشه در صحنه از مطرب و رو حوضی استفاده و ترانه در تلویزیون و رادیو پخش میکردند:

دشمن خلق خداست آمریکا آمریکا ، ....

شعار های بعدی مکمل هم به بازار ارسال شد که توهین و فحاشی و ناسزاگویی به ملت آمریکا را دنبال و اینگونه تحقیرات به بالا رفتن وجهه ملایان حاکم کمک شایانی نموده است.

ادامه دارد....