.comment-link {margin-left:.6em;}

Saturday, April 15, 2006

انبان خالی

از تفنگ خالی دو نفر میترسند . اول آنکه تفنگ بسوی او نشانه رفته و دوم آنکه سلاح ظاهرأ قتاله خالی را در دست دارد. سالهاست مملکت ما گرفتار نیمه عقلایی شده که خود را پیشتاز ، پیشوا ، مقتدا ، دانشمند بی بدیل ، سخندان و سخنگوی دهر و عالم سّر وَ الخفّیات میدانند. درونشان مانند دهلی خالیست و بی محتوا و برونشان بزرگ و چشمگیر و پر صدا.

نمونه اول آن دکتری بود که با کشف اشعه در میان موهای زنان خود را بی اعتبار و در غبار زمان گم شد و آخرین آن دکتر ا.ن. است که زمانی هاله نور در اطراف خود و سپس پیغام گیر امام زمان و گاهی چنان علامه دهر که صف طویل سران کشورهای خارجی برای رایزنی را پایانی نمی بیند و ساعتی دیگر از غش و ضعف درماندگان ایرانی هنگام دیدن وی سخن میگوید.

عقده خود بزرگ بینی این خاشاک مدرک گلابی کم از دیگر سردمداران نیست که خیلی زود تبدیل به غده ای چرکین و متعفن شده و هر چند هنوز زمان آن نرسیده ولی نیشتر شفای دمل چرکی خیلی هم دور نیست. از این بک بار مصرفی ها در تاریخ کوتاه ج.ا. کم نبوده و نیستند. باد بادک هایی که با قدرت پول فراوان ، باد در آستینشان نمودند و پس از مصرف با سوزنی کوچک معدوم و متلاشی. پایان بسیاری از شما را شاهد بوده ایم.

اینگونه تهی مغزان پر طمطراق فعلا نظیر یک چشمانی در شهر کوران ، پادشاهند و حماقت و نادانی خود را با افسانه تراشی و ذکر چرندیات ابله پسندانه به رخ صاحب سمع مینشانند و اگر گوش شنوایی پیدا نکردند یا شنونده بر تاخت ، با توسل به موهومات به نحمیق خلق و قلع و قمع سموع ناشنوا همت میکنند.

این نیمه فهیمان شبیه همان تفنگ خالیند ، با جلال و جبروت بر خلق درمانده فرود میآیند و در میدان خالی از رقیب جولان میدهند و همچون گرگان نر در فصل بهار زوزه های جانکاه و گوشخراش مستی میکشند. این نافرزانگان خوب میدانند که نمیدانند و تمام ترسشان آنست که دانایان نفهمند این شمخال پر ابهت خالیست.

امروز مَثَل ما ایرانیان مَثَل همان داستان کودکانه ولی حکمت آمیز کتابهای درسی دبستانی سابق در مورد عکس مار و شکل مار است فقط تفاوت اینجاست که مار نام خود را به "حق مسلم" تغییر داده است.

زمانه ، این عجوزه هزار داماد رسم بر آن دارد که به اندازه کافی طناب در اختیار همه بگذارد تا بهر روش که مایل باشند ، خود را بدار آویزند. گاهی این رسن زور است ، گاهی زر ، گاه زاری ، گاه خرافات و موهومات و گاه همه با هم.

آقای ا.ن. جای چانه زدن نیست ، طناب تقدیر را با خفت زشتی گردن آویزت شده.

4 Comments:

Blogger آهو said...

خواهش ميكنم گاو مقدس عزيز اجازه ما هم دست شماست. شما بنويسين من هم يه لينك ميدم به نوشته.

12:03 AM, April 16, 2006  
Blogger فرخ said...

بايد تو را مرد ايراني ناميد . ايراني كه سقوط و ويراني خانه پدرش اش دارد آبش ميكند و من نيز هم......!0
و. اما آخرين پاسخ شما - فكر ميكنم اين آخرين بيت يك منظومه بلندباشد كه اگر حال وهوائي! دست داد تمام آنرا بازگو خواهم كرد0
دلا . تا احمق و خر در وطن هست
هميشه جاي پاي اهرمن هست
كام روزگار اين طور كه من تجربه كردم بايد (نوبتي) شيرين شود !!
فعلا كه نوبت من و توي ايراني به تلخي اش رسيده 0
فرخ
حوري!. چيزي براي ديدن

8:06 PM, April 16, 2006  
Anonymous Anonymous said...

وبلاگ جالب و قلم شیوایی داری.با تبادل لینک چطوری؟

1:27 AM, April 17, 2006  
Anonymous Anonymous said...

درود بر گاو مقدس

قصد فقط عرض ادب بود گاوی جان قصد دارم کشوری به نام ولستان تشکیل دهم که شاید از کمکهای جمهوری اسلامی بهرهای ببرم ایا حاضرید به کشور بنده بپوندید ؟
اورمزد نگهبانت باد
پاینده ایران

9:05 AM, April 17, 2006  

Post a Comment

<< Home