.comment-link {margin-left:.6em;}

Friday, May 12, 2006

تناقض و تضاد

برداشت طبیعی از وضع قوانین آنست که گروهی فهمیده و فرزانه و آگاه برای حل مسایل اجتماعی ، اقتصادی ، رفاهی ، امنیتی و سیاسی جامعه با غور و بینش و تجربه کافی ، لایحه ای را به دقت تدوین نموده و پس از بررسی ها و تجدید نظر ها آن را تبدیل به قانونی محترم و قابل اجرا نموده و جامعه در پناه آن آرامش و آسایش خواهند داشت.

هیهات که در بیست و هفت سال اخیر در ام القرای عدل اسلامی قوانین نه چنین وضع شده و نه چنان زمینه ای خواهد شد.

شکست های پی در پی بدلیل برنامه ریزی های غلط ، ناهمگونیهای قوانین با زمان ، اجرای غرایز و افکار فردی ، اساس سیاست مداری و سیاست ورزی شده است. قوانین نه بر اساس نیاز جامعه بلکه برای حفاظت و صیانت و عطش سیری ناپذیر قدرت طلبان و بر راس قدرت ماندن ملایان و منسوبان آنها ، تدوین میشوند نه نیاز جامعه آنهم در قرن بیست و یک و اسف بارتر آنکه تصور آن دارند که جامعه ایران نه فقط ساده بلکه احمق هم هست!

نمیتوان منکر شد که از همان آغاز کار روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران قانون نویسی سیاست های داخلی و خارجی معنا و ارزش خود را از دست داده و بیشتر تبدیل به نوعی بازی پر سر و صدای کودکان سر به هوای کوی و بازار شده است.

نتیجه این احمق نگاری جامعه و انکار واقعیات ملموس در ایران امروز و قوانین تنوین شده ای که جنبه انتقامی و یا نوعی بازی بی پایه و تخیلی کودکانه را بیاد میآورد. از نظر کسانی که وارد به دنیای سیاست میباشند ، دولت و قانون گذار و مجری نقش همان کودکان را بازی میکنند که بر سر " هیچ " با هم قهر و یا با هم آشتی میکنند!

در انتها و پس از جنگ و جدالی که بزبان بازاری جنگ "زرگری " است ، ولایت مطلقه مانند مدیر کودکستانی که از جریان امر بی خبر بوده با ترکه اناری که از آستین در میآورد و با منطق قدرت! طرف کسی را میگیرد که زورش بیشتر است نه منطقش.

رقم زدن کلماتی سیاه بر ورقه ای سپید برای اجیرانی مزدور ( بخوانید نمایندگان مجلس) که با دلایلی دستچین و منتصب به این پست شده اند و بخصوص آنکه از همان ابتدای امر حتی متن قانون آماده و نوشته شده باشد و فقط نیاز ظاهری به تایید مثلا اکثریت را داشته باشد همانگونه آسان است که برای مدبّران کارکشته و دانا عملی بسیار سخت بنظر میرسد.

اینگونه رونوشت سازی و وضع قوانین از فرامین بالایی ها است که مردم ساده کوچه و بازار را به پوزخند تاسف آور واداشته و بانی ، واضع و تنوین کننده و حتی مجری قانون را به تمسخر و استهزا میکشند و از همه مهمتر تمرّد جامعه را به دنبال داشته است.

عدم سیاست مداری و اصرار ملایان در کوچک شماری و یا بزرگ انگاری مسئله ای ساده و تائید و تکذیب های مکرر و تظاهرات از پیش آماده شده و چاپ مقالات متعدد در روزینامه های وابسته به منویات رهبر و یا سایر ملایان تشنه قدرت و مقام، اجرای نمایشات مسلسل وار تلویزیونی ، تاکید و تائید و گاهی توهین و فحاشی در مخالفت و موافقت از قبل برنامه ریزی شده ، یادآور همان داستان " جنگ زرگری " قدیمی است که " بازی تضاد " نام گرفته است. (قدما آنرا تفرقه و حکومت میگفتند)

حاصل این بازی ، مسخره و به طنز کشیده شدن از طرف مردم اثری چنان عمیق بر ارکان حکومت انداخته که اگر حتی اقدامی به نفع مردم نیز انجام پذیرد آنرا نیز به هزل عمومی میکشند.

نیات رهبر بخاطر ماندن در راس قدرت ، تضاد با مکنونات سایر معممین دارد. و از همین جهت است که اگر چند ملا با هم سر و صدایی کنند و حکمی را رد کنند ، آقای رهبر! ناگهان از ارک و بارگاه نمرودی به زیر افتاده و در نمایشی تلویزیونی ، عذر خواهی و قصور خود را با قبول گفتار آنان بدلایل و یا تنبیه مسئولی ترمیم و تایید شرعی! مینماید.

امروز سیاست رایج در جمهوری اسلامی همان داستان تقسیم ارثیه و سهم پسر بری و دختر بری و بیوه بری است و به حدی دور از منطق و عقل که حتی بازی کودکان را میتوان در مقایسه با آن اصیل تر و عقلائی تر شمرد.

نمونه های فراوان این سهم بری نا مساوی از ارثیه بی صاحب تمدن را از همان آغاز کار اساس کار جمهوری اسلامی میتوان بعینه دید و لمس نمود و در طول این بیست و هفت سال آن بچه دَدِه صیغه سهمی نبرده از قوانین انسانی ، مردم عادی ایران بوده اند.